نابینایی رودکی
برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لبابالالباب رودکی را کور مادرزاد دانستهاند، همچنین قدیمی ترین منبع، رودکی را اکمه (کور مادرزاد) خواندهاست. ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفتهاند، چنانکه ابوزراعه گرگانی میگوید:
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را ز بهر گیتی من کور بود نتوانم
و فردوسی نیز آنجا که از نظم کلیله و دمنه سخن میگوید نابینایی رودکی را مینمایاند:
گزارنده را پیش بنشاندند همه نامه بر رودکی خواندند
با این همه برخی هیچ سخنی از کوری او نمیگویند مانند سمعانی در الانساب و یا نظامی عروضی در چهار مقاله و نیز در کتاب تاریخ سیستان. از دیگر سو شعرهایی نیز از رودکی بهجامانده که او را بینا مینمایاند:
همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود همیشه گوشم زی مردم سخندان بود
یا در جایی نقش و نگار و رنگارنگی طبیعت را به کتاب ارژنگ اثر مانی پیامبر ایران باستان مانند میکند.مانی پسر پاتگ همدانی کتابی نوشته بود که متاسفانه در دست نیست و آن سراسر مانند دیگر آثار مانویان پر دارای حاشیهٔ منقش بودهاست.ربط دادن تصاویر ملون و رنگارنگ روی صفحهٔ کتاب به طبیعت بهاری برای کسی که تا کنون آن را ندیدهاست حتی براثر آموزش نیز دور از تصور است:
اکنون ز بهار مانوی طبع پر نقش و نگار همچو ژنگست
با توجه به این اشعار و اشعار دیگری که رودکی به تصریح از فعل «دیدن» استفاده کردهاست، اندیشمندان فارسی بر این نظر هستند که نوشته محمود بن عمر نجاتی نویسنده کتاب بساتینالفضلاء را که در ۷۰۹ (قمری) نوشته شده درست میانگارد که چنین میگوید: «رودکی در پایان عمر کور شدهاست.»، ولی با این حال بدیع الزمان فروزانفر با مقایسه بین رودکی و بشار بن برد، شاعر نابینای شعوبی و عربی گوی، اعتقاد دارد که اشعار ذکر شده از او هیچ تضادی با نابینا بودنش ندارد. با این حال بنابر کشفیات اخیر انجام شده, سعید نفیسی با صراحت نابینا بودن رودکی را رد میکند.از آنجایی که خود وی در هیچ کجای اشعار باقیمانده اش اشارهای به کوری خود نمیکند و تذکره نویسانی که مدعی کور بودن مادرزادی وی هستند بیتی از خود رودکی دربارهٔ کور بودنش ذکر نکردند این احتمال وجود دارد که در سالهای پایانی عمرش مثلا در زمان سرودن کلیله و دمنه (که امروزه اثری از آن نیست) کور بوده باشد که این جدای از تطابق با گزارش فردوسی از نظم کلیله دمنه, با یافتههای محققین و تصویر سازیهای موجود در تشبیهات شاعر نیز همخوانی دارد.
ماجرای نقش قبر
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی , صدرالدین عینی , بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در « تاریخ سمرقند » گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد گور وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.در سال ۱۹۶۵ , گروهی باستان شناس روسی به رهبری گراسیموف-پیگرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست بلکه سر وی را روی آتش یا ذغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.نیز شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند.
آیین بزرگداشت رودکی و جایگاه جهانی
به عنوان پدر شعر کلاسیک فارسی رودکی از جایگاه ممتازی در جهان برخوردار است.اشعار غنایی و تعلیمی وی راه را بر بزرگان زیادی بازکردهاست و از این رو همواره آیینهای پاسداشت مختلفی برای این شاعر پارسی زبان برگزار میشود.در یکی از این آیینها که در سال ۲۰۰۸ به میزبانی سازمان ملل متحد برگزار شد بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد دربارهٔ شاعری رودکی در حضور جمع کثیری از سرشناسان علمی فرهنگی جهان ,نمایندگان یونسکو و سفیران کشورهای مختلف گفت: «اشعار رودکی میتواندمبنای اتحاد جهانی قرار بگیرد چرا که رودکی شاعر خوبیها و عدالت بود».یونسکو هرساله از کشورهای عضو خود درخواست میکند تا بر هر مناسبتی نام بزرگان فرهنگ و ادب خود را ارائه دهند تا جهت بزرگداشت و برگزاری کنگرههای مربوطه اقدام بعمل آید.. همچنین در سال آذر ماه سال ۱۳۸۷ هجری شمسی , وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی با همکاری بنیاد فرهنگی رودکی و یونسکو,آیین بزرگداشتی برای رودکی در تهران با حضور شرکت کنندگان داخلی و خارجی ترتیب داده شد.بیشتر شرکت کنندگان خارجی از کشورهای هندوستان , افغانستان , تاجیکستان , فرانسه , ازبکستان,قرقیزستان و قزاقستان بودند. .در سال ۱۹۵۵ میلادی دولت جمهوری تاجیکستان به مناسبت هزار و صدمین سالگرد تولد رودکی مراسمی در این زمینه برپا نمود. از میان بزرگترین رودکی پژوهان میتوان به براگینسکی , سیمنوف , صدرالدین عینی , سعید نفیسی , محمدعلی فروغی , محمد شکوروف و ریچارد فرای اشاره نمود.
آرامگاه
بدنبال کشفیات صدرالدین عینی آرامگاه او در نیمهٔ قرن بیستم از روی شواهد مندرج در تذکرهها و تواریخ نوشته شده از سمرقند پس از مدتی گمگشتگی شناسایی شد.و استخوانهای وی که نشانهٔ کوری هم در آن بود یافتههای عینی را تثبیت کرد.درپی آن بقعهای شبیه به آرامگاه عطار بر بالای گور وی ساخته شد که هم اکنون در روستای بنجرودک یا پنجکنت در ۱۷۰ کیلومتری شمال شهر دوشنبه و در خاک جمهوری تاجیکستان قرار دارد. بقعهٔ آرامگاه رودکی دارای پلانی هشت ضلعی و گنبدی دایرهای شکل در بالای آن است.اخیراً به دعوت وزارت فرهنگ تاجیکستان چند تن از استادان کاشی کار نیشابور به نمایندگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی برای مرمت آرامگاه رودکی سمرقندی به تاجیکستان اعزام گشتند.کار گروه ایرانی در این مرمت تنها بازسازی گنبد بقعهٔ رودکی به مساحت یکصد متر مربع به سبک افلاک نما, با بهره گیری از کاشی فیروزهای بودهاست.
منابع
خطیب رهبر، خلیل. گزیده اشعار رودکی.
سیاقی، محمد دبیر. پیشاهنگان شعر پارسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
شفیعی کدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران. انتشارات نیل ۱۳۵۰
صفا، ذبیح الله. تاریخ ادبیات در ایران. ج۱.
نظامی عروضی سمرقندی. چهار مقاله. مصحح علامه محمد قزوینی.
نفیسی، سعید. محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی.
یوسفدهی، هومن. قصیده بوی جوی مولیان. نامواره دکتر محمود افشار (مجموعه مقالات)، ج ۸.
یوسفی، غلامحسین. چشمه روشن.
دیوان رودکی سمرقندی , سعید نفیسی,نشر نگاه,۱۳۸۲,تهران.
تاریخ سامانیان عصر طلایی دانش در ایران,دکتر جواد هروی,نشر امیرکبیر,تهران ۱۳۸۲